سرویس علمی- فرهنگی خبرگزاری حوزه، متن شعر، ترجمع و گفتاری پیرامون آن را تقدیم میکند.
يناديهم يوم الغدير نبيهم بخم و اسمع بالنبى مناديا
و قال فمن موليكم و نبيكم؟ فقالوا و لم يبدوا هناك التعاديا
الهك مولانا و انت نبينا و لم تلق منا فیالولایة عاصيا
فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا
فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له انصار صدق مواليا
هناك دعا اللهم و ال وليه و كن للذى عادى عليا معاديا
*پیامبر مسلمانان روز غدیر در وادی خم به آنان ندا داد، به ندای رسول خدا(ص) گوش فرا دهید
*پس فرمود: چه کسی مولا و نبی شما است؟ ایشان نیز هیچ یک حق را انکار نکردند و به صراحت پاسخ دادند:
*مولای ما همان خدای توست و تو پیامبر ما هستی، و تو در فرمانبری ما تاکنون هیچ عصیانی ندیدهای.
*پس پیامبراکرم(ص) به علی(ع) فرمود: ای علی برخیز! من از اینکه تو امام و هادی پس از من باشی خرسندم
*پس هر که من مولای اویم، این (علی) مولای اوست و بر شما است که پیرو راستین او باشید.
*آنجا بود که پیامبر(ص) دعا کرد: خداوندا! دوست بدار دوستدارش را، و آن را که با علی دشمنی کند دشمن بدار.
*توضیحی پیرامون شعر
اولین قصیدهای که راجع به این خبر با عظمت سروده شده همین شعر است. حسان در حضور انبوهی از جمعیت مسلمین که صدهزار نفر یا بیشتر از آن بودند، این شعر را انشا کرد در میان این افراد، سخنوران و خطبا اقوام عرب و شاعران نامدار و بزرگان قریش و آشنایان به دقایق سخند و مضامین کلام و نیز فصیحترین شخص عرب پیامبر(ص) وجود داشتند.
پیامبر(ص) مطالبی را که حسان از کلام ایشان فهمیده و به صورت شعر بیان نموده بود تایید کردند و او را ستایش نمودند و فرمودند: « لاتزال یا حسان مویدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک» ای حسان تا زمانی که با زبان خود اهلبیت(ع) را یاری میکنی موید به روحالقدس باشی.1
اولین کتابی که این شعر در آن روایت شده است، کتاب سلیم بن قیس هلالی است.2
او از تابعان است و فردی راستگو، دقیق در ثبت و مورد اعتماد علمای شیعه و سنی میباشد جمع بسیار زیاد و قابل توجهی از علمای اسلام که تعداد آنها را نمیتوان دست کم شمرد، نیز این روایت را به پیروی از او نقل کردهاند.
1- این سخن نبی اکرم از نشانههای نبوت و خبرهای غیبی ایشان است؛ زیرا ایشان میدانستند حسان در اواخر عمرش از پیروی امام هدایت امیرالمومنین(ع) منحرف خواهد شد؛ لذا دعایشان را به این شرط که او در یاری اهلبیت(ع) پیداری کند، مقید نمودند.
2- کتاب سلیم بن قیس 2/828، ح 39.